وحشی گریهای داعش و «دلسوزی» جهان غرب

وحشی گریهای داعش و «دلسوزی» جهان غرب

در چند ماه اخیر، اخبار و گزارشات مربوط به سربریدن گروگان های غربی در عراق، گردن زدن کوهنورد فرانسوی در کوهستان های الجزایر، کشتار کاریکاتوریستهای مجله شارلی ابدو در پاریس، تهدید به گردن زدن دو گروگان ژاپنی در صورت عدم پرداخت دویست میلیون دلارباج و ... سرتیتر اخبار تلویزیونی و روزنامه ها، بویژه درجهان غرب گردیده است. این گونه جنایات در تاریخ و بخصوص در تاریخ معاصر تازگی نداشته ، تمامی آنها بدون هیچگونه شک و تردیدی از ایدئولوژی های مرتجع و فاشیستی الهام می گیرند.
ژان زیگلر - متفکر سویسی گفته است:
«سلطه غرب بر جهان بخاطر برتری اندیشه، ارزش ها، فرهنگ و یا مذهب آنان نمی باشد. این سلطه حاصل برتری در توسل بی حد و حصر و متودیک به خشونت لجام گسیخته و نظامی گری وحشیانه می باشد. غربیان حافظه قوی ندارند و این حقیقت مسلم تاریخی را براحتی فراموش کرده و می کنند. اما بقیه مردم جهان و یا به عبارت بهتر قربانیان این سیاست، حافظه قوی داشته و حقایق تاریخی و جنایات غربیان را فراموش نکرده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می سازند.»

طی ماههای اخیر، فیلم برداری و پخش اخبار مربوط به صحنه های تکان دهنده گردن زدن و یا اعدام افراد بی دفاع وپخش آن از طریق شبکه های اینترنت، سر تیتر صفحه اول نشریات و رسانه های گروهی جهان را به خود اختصاص داده است. درمیان این آشوبها ، احساسات تأسف آمیز و عمیق مردم ناشی از پخش صحنه های تکان دهنده چنین جنایاتی ، با خونسردی تمام مورد استفاده مراکز قدرت در جهان غرب قرار می گیرد. تکرار و پخش بی وقفه صحنه های وحشی گری ارتکابی توسط جهادگرایان مسلمان پیرو سیاستی از قبل

آماده شده است. اینگونه جنجالها از سوی رسانه های غربی برای دریافت کارت سبز افکارعمومی به منظور اتخاذ هر گونه سیاست برای اقدامات آتی است. رسانه های غربی بطور مبالغه آمیزی حریف را «دشمن جهادگر افراطی تمدن ستیز»معرفی می کنند ، بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به این حقیقت داشته باشند که آنهادست پرورده دستگاه های اطلاعات جهان غرب می باشند.

مدت مدیدی است که جهان غرب تروریستها را بعنوان قهرمانانی معرفی می کند که گویی آنان افرادی پاکباخته ، شجاع ، پیرو آرمان و عقاید استواربوده ، برای تحقق اهدافشان که همانا «تمدن ستیز» است پیکار می کنند. این ترفند غربیها بدان جهت است که آنها درنظر دارند افکار عمومی را قانع کنند تا با توجه به شرایط پیش آمده در آینده دولتهای غربی بطور اجتناب ناپذیر نیازی به مراعات و احترام به قوانین جنگی و حقوق بین الملل نداشته باشند. این همان کارت سبزی است که در سالهای گذشته در عراق، سوریه و لیبی در دست گرفتند تا با از بین بردن هر گونه شکل و ساختار حکومتی و تخریب کامل سیستم های موجود ، عوامل دست نشانده خودرا به مسند قدرت بگمارند. اگر چه فقط به بخش اول اهداف خویش، یعنی تخریب و از بین بردن سیستم حکومتی در کشورهای یاد شده دست یافتند.

رهبران جهان غرب از یکسو اسلام را دین «رحمن» و«صلح و آشتی» معرفی می کنند ، از سوی دیگر حملات جهت دار آنها متوجه مسلمانان است.
پخش وسیع و گسترده اخبار و ویدئو های مربوط به وحشی گری های داعش و شرکا توسط رسانه های گروهی جهان غرب و ربط دادن این جنایات به طرفداران مذهب مشخص و سپس خواستار موضع گیری صریح از تمام پیروان آن مذهب، سیاستی را دنبال می کند که از قبل تعیین و تدوین شده است. به عنوان مثال در کشور فرانسه، قدرتمندترین حزب (مطابق آمار آخرین همه پرسی برای پارلمان اروپا) ـ جبهه ملی ـ به رهبری خانواده لوپن می باشد. بعد از به قتل رسیدن کوهنورد فرانسوی در منطقه کوهستانی کابیلی در الجزایرخانم لوپن رهبر این حزب از تمام مسلمانان شهروند و غیرشهروند فرانسوی ساکن این کشور خواست تا موضع خود را در قبال این وحشی گری به طور مشخص اعلام دارند. حال باید از این جماعت پرسید، آیا زمانی که شکنجه گران و جنایتکاران فرانسوی در الجزایر از سرهای بریده رزمندگان استقلال طلب این کشور دیوار می ساختند، و یا با در دست گرفتن سر های بریده عکس یادگاری می گرفتند، آیا خانم لوپن که پدر ایشان نیز جزو همین جنایتکاران بود، و امروز، همچنان به اعمال گذشته خود افتخار می کند، از شهروندان فرانسوی خواستار موضع گیری صریح در این خصوص می باشد ؟ و یا، از تمام مسیحیان جهان و شهروندان آمریکایی خواهان موضع گیری صریح در خصوص وحشی گری های نظامیان کشورشان در زندان ابوغریب بغداد می باشد؟

بعد از کشتار کارکنان مجله شارلی ابدو مسئول روابط خارجی و اموراستراتژیک فرانسه در تلویزیون ظاهر شد و ادعا کرد اسلام دین «رحمن و صلح و آشتی است»، وی اظهار تجعب کرد که چرا علی رغم مدارای کشورش با اسلام گرایان آنها در فرانسه عملیات کرده اند؟باید از از ایشان پرسید صرف نظر از مدارای نابجای شما با تروریستها اگر باور دارید اسلام دین «رحمن و صلح و آشتی» است چرا دولت فرانسه از سر رزمندگان مسلمان در الجزایر مناره درست کرد؟ چرا تمام جامعه یک میلیارد و نیم مسلمان را به خاطر پیروی و

طرفداری از مکتب اسلام، به نوعی متهم به «طرفداری و حمایت» از جنایات داعش، القاعده و شرکا می کنند؟ داعشی که رهبران، اعضاء و فعالین آن در افغانستان، پاکستان، ترکیه و لیبی توسط نظامیان امریکایی، فرانسوی ،انگلیسی و دیگرسازمان های امنیتی غرب و عرب آموزش داده می شود، توسط متحدین آمریکا و جهان غرب در منطقه ـ عربستان سعودی و قطر ـ مورد حمایت مالی قرار گرفته، از طریق دولت های ترکیه و اردن به هر گونه سلاحهای مدرن مجهز گردیده، مجروحین اشان در بیمارستان های نظامی ترکیه مورد مداوا قرار گرفته و استراحتگاه هایشان در مناطق کوهستانی امن ترکیه مستقر شده است.

دولتهای غربی آگاهانه چشم بر حقایق تاریخی و خشونت اسلامی می بندند تا خدشه ای به روابط اقتصادی آنان با کشورهای اسلامی نظیر ، عربستان سعودی، ایران ، قطر و ده ها کشورمسلمان دیگر وارد نشود. هر چند این ترفند کوتاه مدت به نفع روابط اقتصادی دنیای غرب تمام می شود، اما جهان غرب نمی تواند حقایق تاریخی و لشکر کشی اعراب توام با نسل کشی در بخش بزرگی از دنیا نظیرایران ، مصر، مراکش، اسپانیا و ده ها کشور دیگر را عوض کنند. ویرانه های بر جای مانده در خوارزم ، جندی شاپور، مدائن ، شوشتر ، سرخس و صدها شهر بزرگ و کوچک ایران گواه این حقیقت است که همین مسلمانان طرفدار «رحمن و صلح و آشتی» پس از فتح شهرها از خون رزمندگان آسیابها را راه می انداختند و بازماندگان را به بردگی می کشاندند.

واقعیت این است که میلیونها نفر از مردم دنیا ، بویژه در کشورهای اسلامی هنوز آگاهی لازم را درمورد ادیان پیدا نکرده اند. مبالغه نیست اگر بگوئیم در بعضی کشورها مردمانی هستند که با قلبی پراز مهر و خلوص نیت هر روز چند بارنماز می خوانند ولی معنای آنرا نمی فهمند. دولتهای حاکم درکشورهایی نظیر عربستان سعودی، ایران، قطر، پاکستان و امثالهم از این نا آگاهی توده ها سوء استفاده می کنند و بر بستر همین بی اطلاعی توده ها منابع طبیعی کشور خویش را در بازارمکاره غرب به حراج می گذارند.

اکنون بعضی کشورهای اروپایی نظیر فرانسه به هراس افتاده اند که چگونه اوضاع بوجود آمده را مهار کنند. طبق آمار رسمی خودشان هم اکنون شش میلیون مسلمان در فرانسه وجود دارد . اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد در ده سال آینده فرانسه بر سر اصل جمهوری باید با مسلمانان توافق کند. جمهوری فرانسه ویا جمهوری اسلامی فرانسه؟ از اینرو در حال بهانه تراشی است که نوعی ۱۱ سپتامبر درست کند تا علاوه بر سرکوب مسلمانان ، آزادیهای نیم بند بورژوایی را از جریانات چپ و مترقی باز ستاند.

درچارچوب این سیاست است که جهان غرب برنامه جدیدی طرح ریزی کرده است تا از یکسو خطرات آتی را در کشور خودی خنثی نماید، ازجانب دیگر برای شرکت در لشگرکشی های خاورمیانه واعمال سبعیت در این منطقه پیشاپیش افکار عمومی را باخود همراه کرده باشند. بر طبق این برنامه همین مردم مسلمان شهروند و یا ساکن کشورهای غربی مجبورند برای نشان دادن مرزبندی با جنایتکاران داعش ساخته و پرداخته جهان غرب، از سیاست های تجاوزگرانه و میلیتاریستی کشورهای «متمدن» مطبوع خود در خصوص خاورمیانه و خاورنزدیک از قبیل بمباران های «انتقام گیرانه»، حمایت قاطع و بی چون و چرا نمایند.
متهم ساختن و به نوعی «مشکوک» خواندن پیروان یک مذهب مشخص اقدامی است زشت، ناپسند و خطرناک. در این میان نباید نقش خبرنگاران و روزنامه نگاران مداح و مجیز گوی را فراموش کرد. روزنامه نگارانی که به جای انجام وظیفه مقدس خود ـ پخش حقایق ـ با آگاهی تمام سالهای مدیدی است که چشم خود را به روی تمام جنایات و وحشی گری های حکومت های خود بسته اند.
این روزنامه نگاران که به طور بی وقفه واژه «وحشی گری» را بکار می برند، آیا تاکنون مطلبی در خصوص صدها هزار قربانی غیرنظامی عراقی نوشته اند؟ آیا در طول میزگرد های تلویزیونی جمله ای در مورد استفاده مخفیانه و غیرمجاز از فسفر سفید و مهمات نظامی مجهز به اورانیوم غنی نشده در بین توده مردم بی دفاع و بی خبر، بیان داشته اند؟ و یا سئوالی از سیاستمداران و مسئولان حکومتی «پاک و متمدن» خود در خصوص صدها کودک ناقص العضو فلوجه و دیگر مناطق جنگی عراق به خاطر استفاده از سلاحها و مهمات غیرمجاز نموده اند؟
آیا زمانی که خانم سیاستمدار و وزیر امورخارجه آمریکا ـ مادلن آلبرایت - قربانی شدن پانصد هزار کودک عراقی بخاطر تحمیل سیاست محاصره علیه این کشور را تأئید نمود، آیا از بین این جماعت روزنامه نگار مجیزگوی هیچ فریاد اعتراضی بلند شد؟ در کشوری که خود را عوامفریبانه مهد دمکراسی و حقوق بشر می خواند، کدام نشریه و یا شبکه تلویزیونی تاکنون فریاد اعتراضی علیه جنایتکاران کشور خودی را برملا کرده است؟ جنایتکارانی که به لطف قانون بخشش و عدم پاسخگویی به جنایات در حین «جنگ تحمیلی» الجزایر و

ویتنام، با خیال آسوده و وجدان آرام، دوران بازنشستگی خود را می گذرانند.
برای ترسیم وحشی گری های مشابه جنایات داعش، نیازی به مطالعه تاریخ جنگ های استعماری قرون گذشته نیست، جنگ ها و لشکرکشی هایی که تحت لوای «صدور تمدن» صورت گرفت. باراک اوباما رئیس جمهور فعلی امریکا و برنده جایزه صلح نوبل، از زمان به قدرت رسیدن تاکنون، ۷ فقره عملیات جنگی در جهان براه انداخته است. تاکنون، کدامیک از رسانه های گروهی سئوالی از وی در خصوص دهها هزار مردم بی گناه قربانی بمباران های هواپیماهای هدایت شونده نموده است؟ مرگ پانصد کودک غزه توسط موشک های هدایت شونده رژیم صهیونیستی اسرائیل «وحشی گری» بحساب نمی آید؟ و یا چه صفتی باید بر بمباران مدارس تحت مدیریت سازمان ملل متحد در نوار غزه و خرابی های جانبی آن توسط جنگنده های «متمدن» اسرائیلی انتخاب نمود؟ طبیعی است که در شرایط نبود و عدم پخش گسترده و وسیع گزارش ها و تصاویر تلویزیونی و همکاری شرمگینانه و مزدورانه جامعه خبری و مطبوعاتی، قربانیان فقیر و غیرمسلح فلسطینی ساکن نوار غزه و بمباران های هدایت شونده و «دقیق و میلی متری» هواپیماهای هدایت شونده، هویتی نداشته و ارزش همدردی جهانی را ندارند.

شرکای اقتصادی جهان غرب در کشورهای عربی و ایران دولتهای مرتجع و سرکوبگر این کشورها می باشند ودست به هر جنایتی علیه مردمان کشورشان می زنند. نیازی نیست چندان به عقب برگردیم ویا حقایق تاریخی را کنکاش کنیم . یکی از شرکای تجاری جهان غرب درخاورمیانه رژیم جمهوری اسلامی ایران است. رژیمی که قبل از بوجود آمدن داعش انسانهارا سنگسار کرد، بصورت کاملا وحشیانه ای دست و انگشتان دزدهارا قطع می کند، مخالفینش را درخارج از ایران ترور می کند و صدها موارد دیگر، آیا این چه منطقی است که جهان غرب ۸ سال ازدیکتاتوری رفسنجانی حمایت کرد به این بهانه که وی «میانه رو»است ؟ ۸ سال از محمد خاتمی حمایت کرد با این ترفند که وی به غرب مسافرتهای زیادی دارد ودر صدد «اصلاحات » است . ۸ سال تمام خزعبلات و یاوه گوئیهای احمدی نژاد را نادیده گرفت بخاطر اینکه به مذاکرات اتمی خدشه ای وارد نشود و حالا عشوه گریهای حسن روحانی را به فال نیک گرفته تا بتوانند قراردادهای کلان اقتصادی خودرا به سیاق گذشته با رژیم جمهوری اسلامی ایران حفظ کنند.
واقعیت این است که برخلاف نوشته های مطبوعات وابسته به نظام سرمایه داری برای تشخیص و درک واقعیت «وحشی گری ها» نیازی به انجام تحقیقات دقیق و عمیق نیست. کافی است به نیروهای اعزامی تحت امرشیخ نشین های عرب به عراق ، لیبی سوریه و نحوه آموزش و تسلیح آنها توسط سرویس های اطلاعاتی غرب نظر افکنیم ، آنگاه متوجه می شویم که اینگونه هماهنگی ها طی سال های گذشته وجود داشته و نمونه آن ارسال گسترده و بی حد و حصر راکت های فرانسوی میلان ، سلاحها و تجهیزات نظامی بریتانیایی وآمریکایی به مجاهدین افغانهای دیروز و نیروهای طالبان افراطی امروز می باشد.

فیلم برداری صحنه های دلخراش گردن زنی و پخش گسترده آن از طریق شبکه جهانی اینترنت توسط یکسری بیماران روانی، مرتجع و فاشیست نباید فرصت و بهانه ای برای تقویت احساسات انتقام گیرانه و خشمگینانه و همچنین تجزیه توده های مردم به اقلیت مسلمان «حامی تروریست های عقب مانده اسلامی» و اکثریت مسیحی پاسدار تمدن و فرهنگ بالنده ایجاد نماید. پخش گسترده و وسیع اظهار نظرها وسخنرانی های متعدد و جانبدارانه مسئولان و تصمیم گیرندگان جهان غرب در خصوص «وحشی گری»، هدفی جز تعیین و معرفی

دشمن داخلی دروغین و به سکوت کشاندن توده مردم مسلمان مهاجر ساکن کشورهای اروپایی ندارد. توده مردمی که فعالانه سیاست تجاوزگرانه و ماجراجویی های نظامی کشورهای غربی در خاورمیانه و خاورنزدیک را افشاء می نمایند.

به فراموشی سپردن جنایات متحدین جهان غرب در کنار تبلیغات «علیه تروریسم »، بخش دیگری از سناریوی کنونی است که توسط رسانه های غرب رخ می نماید. به طور یقین با وجود تبلیغات گسترده و قوی حول «وحشی گری مسلمانان تندرو»، جهان غرب نمی تواند حقیقت خونین غرب استعمارگر دیروز و امپریالیسم خونخوار امروز را ماست مالی و از اذهان توده های مردم پاک نماید. جهان استعمارگرغرب «متمدن» از قرن ۱۹ میلادی تاکنون مسئول تمام جنگ های خونین و استعمارگرانه در جهان عرب می باشد.امروز باید اذعان داشت که جنایتکاران داعش، القاعده و شرکا دوره های آموزشی خود در نزد سرویس های امنیتی جهان غرب را بخوبی فرا گرفته اند.

در کارزار جنگ روانی شدید فعلی، وحشی گری طرف مقابل، مستمسک خوبی برای رواج و تقویت سیاست نظامی گری، افزایش بودجه های نظامی و امنیتی، کنترل روزافزون توده مردم و جریانات انقلابی و مترقی توسط پلیس و ... برای کشورهای جهان غرب می باشد. رواج و تقویت بیش از پیش سیاست «جنگ علیه تروریسم» طی دهها سال، بجای ریشه کن ساختن پدیده جهاد و جهادگری، موجب تقویت و رواج بیش از پیش آن گردیده است. وقایع چند سال اخیر بخوبی نشان می دهند که در شرایط نبود برخورد سیاسی و اندیشمندانه با مسائل از یک سوی، و تشدید روزافزون سیاست جنگ طلبی و نظامی گری توسط رهبران جهان غرب از سوی دیگر، شرایط بیش از پیش برای انکار و زیر پا گذاردن خطرناک و ماجراجویانه حقوق بین الملل و تقویت و توسعه جریانات مرتجع، فاشیست و جنایتکار مذهبی فراهم می باشد.

خلاصه کلام، در دوردست ها دنبال جنایتکار و وحشی نگردیم. تاهنگامیکه دنیای غرب در ازاء قراردادهای کلان اقتصادی به رژیمهای مرتجعی نظیر عربستان سعودی ، ایران ، قطرو امثالهم اجازه می دهد بصورت فزاینده ای در کشورهای غربی مناره مسجد هوا کنند، افکار و اندیشه های ارتجاعی نیزبیش از پیش رواج خواهد یافت ، بزرگترین جنایتکارها و غاصب ترین وحشی ها را باید در طرفین قراردادها جستجو کرد.